31

آسمان بارانیـــــ  را چتر هستــــــ  ... نه؟؟


 دل بارانیـــــ  ام       را چهـــــ  کنم ..!؟؟


نظرات 2 + ارسال نظر
ANNA جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:45 ب.ظ http://lapeste.blogksy.com

آنقدر نامت را
باران
به پنجره کوباند؛
دیشب

که صبح؛

با نزول اولین آیه های خورشید

بر خطوط خالی ؛
سبز شدی !

و جوانه زدی روی ؛
سه نقطه های بی واژه ام ...

مداد سبزم؛

ریسمان نامرئی تو را گرفت

بالا کشاندی مرا
تا حد بی نهایت آبی های دور
....

حالا تمام برگ های سفیدم
بهار شده اند

ایلیا شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://ghalbezakhmi.blogsky.com

باز تنهایی باز سنگینی نگاه تو

دوباره قدم زدن در کوچه های تنهایی و دیدن انسان های خودپرست...

دوباره تکلم کردن با ترنم اشک و فکر های پوچ و بی هدف...

دوباره یاد آوردن خاطرات سوخته و بیرون ریختن اشک های شور!

از تنهایی یخ زدم آبم کن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد