95

اینکه تنها تو خیابون قدم بزنی و  به دست های پیوند خورده نگاهــ کنیـــــ ، که چی بشهــ؟!!وقتی حالت  هنو از  دیدن فیلمی مثه خصوصی  بــَدهــ!  وقتی  به یاد  شلیک گولهــ  تو مغر پریسای قصهــ میوفتی و حالت از هرچی مسلمون نماست بهم میخوره !! و اون وقت میشینی  قضاوت میکنی  دین خودتو و  افکارتو و کارهاتو ..!

گاهی  خودتو تشویق میکنی که شاید هنوز حیا و غیرت تو وجودت موندهــ!!نه؟؟!!که هنوز یادت میاد خدات هست!هنوز!

هی!کلنجار نــَرو بشین مثه آدم فکــــــر کن! همین !خودتو  گول نزن الکی هم اشک نریز!کسی نیست نازتو  بخره و اشکتو پاک کنهــ!!ببین میتونی شَکـــتو  اَ بین ببری!؟؟میتونی خودت باشیـــــ و دلــــــــت!؟میتونی یه بار چشماتو رو همه  ببندیـــــــــ و به  زندگی خودِ خودِت  فکــــــــــر کنی؟؟!

 هاندددد؟!!

بد بخت داری مثه برگ به پاییز عمرت نزدیک میشیـــ!داری زرد میشی!زیر چشماتو نیگا!دیگه غصه نمیتونی بخوری واسه فرهنگ تو کافهـــ نشستن !غصهــ نخور واسهـــ اینکه انگ نفهمیـــــ بخوری!اونقدر بارت  هس که  ...؟؟نه؟؟!!

ولی روش خوبیهـــ عادت نداری به سیگار کشیدن،عادت داری  به تایپ کردن و اکثراً پاک کردن نوشته هات !خوب جای شکرش باقیهــ که وقتی  بلک استون بهت تعارف میکنن و دوباره  ازت بگیرن،چرا ؟ چون فکـــر میکنن که یه پــُک بزنی سُرفت میگیرهـــ !میتونی فقط نیشخند بزنی  به این خاطراتت که میسوزنه تا تهتو!!وقتی هنو باورت  ندارن !مهم نیــــــــــــ...!

یادت باید بمونه تا خودتو  باور نکنیـــــ خدا هم که بیاد طرفتو بگیره  باز این خودتی که گند میزنی ...!

اینم  جلسه دومته که میای  مغز منو میپاشی رو در ماشینــــــــ...!

به منشی بگو مریضای دیگرو کنسل کنهـــ مغزم دیگه کشش  ندارهـــــ!